کم کم داریم به سال نو و مسافرت های نوروزی نزدیک می شویم، نه اونقدر نزدیک ها، ولی یک کم نزدیک. بد نیست از همین حالا برای سفرها برنامه ریزی کنیم و برای تنوع هم که شده سری به جاذبه های گردشگری ترسناک در ایران زمین برنیم!
پچپچه با ستارهها
جزیره قشم فارغ از تمام زیبایی های شگفت انگیزش با روایت ها و حکایت های مردم بومی آن منطقه، قصه هایی دارد که جذابیت بسیاری از این جاذبهها را دو چندان میکند؛ یکی از آنها دره ستارهها یا به نام محلیاش «ستاره افتیده» است. اهالی میگویند در دره ستارگان ستارهای بر زمین افتاده و قطعهای از زمین را منفجر کرده! حتی ماندن در این نقطه از جزیره پس از غروب آفتاب هم برای عدهای دلهرهآور است. در غرب روستای «برکه خلف» در فاصله پنج کیلومتری از ساحل جنوبی قشم دره ستارهها با تندیسها و بریدگیهای شگفتش قرار دارد. پس از غروب آفتاب در جان عدهای نگرانی و ترس شروع به موج زدن می کند. چون میپندارند با سکوت شب موجودات فرا زمینی در این دره گرد هم میآیند. برخی دیگر هم بر این باورند که جایی میان سنگها و در سکوت وهم انگیز آنها میتوان یکبار هم که شده به زندگی فردی فکر کرد چه در گذشته و چه در آینده. برخی دیگر نیز معتقدند که علت شکل ویژه این دره و بهوجود آمدن انواع حجمها و پدیدههای فرسایش در آن، وزش بادهای تند و گردش هوا در لابهلای ستونها و حفرههای آن است.
جنگل جیغ
شاید اغراق نباشد اگر بگوییم جنگلها ۸۰ درصد لوکیشن فیلمهای ژانر وحشت را تشکیل میدهند، در ایران هم جنگلی وجود دارد که بدون هیچ حقه سینمایی وحشتآفرین است؛ جنگلی که به جنگل جیغ شهرت یافته است. البته خیلی دنبال عوامل ماورایی در توجیه برخی از این پدیده های عجیب نباشید. شاید روزنامه نگار ها و رسانه ها سعی در اغراق چنین پدیده هایی داشته باشند، اما بدون شک دلایل منطقی و درست تری این پدیدهها را توجیه میکند. هر چند برخی از این دلایل هنوز برای همگان روشن نیست و همین است که میتوان از هیجان و ترس دیدن این مناطق بدون آگاهی از دلایلشان لذت برد، اما حکایت جنگلی که صدای جیغ از آن به گوش میرسد هم حکایت جالبی است. در جنوب شهر مشهد، یک جنگل در جوار روستای «سربرج» قرار دارد که هنگام شب، صدایی عجیب و وحشت آور از میان درختان آن به گوش میرسد. مردم محلی میگویند که به محض تاریک شدن هوا، صدایی شبیه سوت یا جیغ از میان درختان این منطقه به گوش میرسد.
برخی از ساکنان منطقه این صداهای وحشت آور را از ملخ هایی میدانند که به این منطقه هجوم آورده و شبها به درختان پناه میبرند. برخی دیگر نیز عواملی ناشناخته از جمله تغییرات آب و هوایی را دلیل به وجود آمدن این صداها عنوان میکنند. صداهایی که از درختان این منطقه به گوش میرسد هیچ شباهتی به صدای جیرجیرک نداشته و صدای باد هم نیست. شاید این جنگل برای آنهایی که قصدشان از سفر تجربه ترس است و ترشح آدرنالین، کمپ زدن در آن گزینه خوبی برایشان باشد.
ریگ جن
این یکی اصلا شوخی ندارد، قبلا هم در موردش در بخش دیدنیها صحبت کردیم، واقعا ترسناک ترین بخش ایران است. ریگ جن یا مثلث برمودای ایران از نام های دیگر آن است. کویر «ریگ جن» در جنوب غربی و غرب دشت کویر، جنوب سمنان، جنوب شرق گرمسار، شرق منطقه حفاظت شده کویر، شمال انارک و غرب جندق قرار گرفته است. هیچ گونه چشمه یا چاه آبی در این منطقه وجود ندارد و در بیشتر نقشهها هم نامی از این منطقه برده نشده است. نبود منابع آب در گستره وسیع ریگ جن به همراه وجود موانع طبیعی از جمله باتلاق های نمک و تپههای ماسهای مرتفع، عواملی است که این منطقه را در طول قرنها از دسترسی انسان دور نگه داشته است. قدیمیها معتقد بودند، این سرزمین نفرین شده و پایگاه شیطان ها و ارواح پلید است. مردمی که در اطراف این کویر زندگی میکنند بر همین باور هستند.
محلیها، چوپانها و ساربانها معتقدند که اگر کسی پایش به «ریگ جن» برسد، ناپدید و از سوی ارواح و موجودات ماورایی به قلب «ریگ جن» فرستاده میشود! یکی از کاوشگران میگوید که حتی شترهای اهالی کویر هم وقتی به این منطقه میرسند، میایستند و حرکت نمیکنند. این باورها را میتوان در نوشتههای افرادی هم دید که چند بار سعی کردند از این منطقه بکر و ترسناک بگذرند و نتوانستهاند. نه «سون آندرس هدین» یکی از بزرگ ترین کویرنورد های جهان در اواخر قرن نوزدهم یعنی در زمان ناصرالدین شاه توانست به این مهم دست یابد و نه «آلفونس گابریل» جغرافیدان اتریشی که ۹۰ سال پیش سعی کرد اما نتوانست از این منطقه بازدید کند. هر چند طلسم مثلث برمودای ایران ده سال پیش شکست و علی پارسا ماجراجوی ایرانی پس از چند بار تلاش ناکام بالاخره توانست از این کویر وحشتناک بگذرد.